اریا جوناریا جون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

تمام زندگی من

بدون عنوان

سلام یلداتون مبارک باز هم دور هم بودن وشب نشینی های طولانی دراین شب که با تمام دغدغه های کاری همه خودشون رو موظف میدونن که این شب رو کنار هم بگذزونندفکر کنم یلدا بهانه ایی هست که ما شبی رو کنار هم سپری کنیم وتمام مشکلات زمانه رو فراموش کنیم راستی به تمام پدرومادرهای که فرزند عزیزشون در این شب به دنیا اومدن تولد فرزندشون رو تبریک میگم یلداتون مبارک
30 آذر 1392

بدون عنوان

سلام نفس مامان این روزها سعی میکنی که بیشتر حرف بزنی بعضی وقت ها یه چیزهایی میگیی که فقط خودت میفهمی چی میگی ومن وبابا برای اینکه تو ناراحت نشی حرفهات رو تایید می کنیم خلاصه خیلی شیرین زبون شدی جیگرم عاشقتم ...
26 آذر 1392

بدون عنوان

سلام اریا جونم دیروز که24اذر بود مامانم سرما خوردی وحالت خوب نبود با خاله بردیمت دکتر اقای دکتر برات دارو نوشت ویه امپول هم داد خیلی نگران بودم که اگه امپول رو بزنه چی میشه ولی پسرم تو یه مرد واقعی هستی چون حتی اخ هم نگفتی کلی ذوق کردم که انقدر درکت بالاست دیشب داروهات روخوردی وامروز یه کم بی حالی امیدوارم هر چه زودتر خوب شی خیلی دوستت دارم نفسم
25 آذر 1392

بدون عنوان

اهوی زیبایم سلام امیدوارم همیشه درپناه خداوبا دعاهای امام رضاع سالم باشی وهر روز چرخه روزگار به شانست بچرخه آمین ...
24 آذر 1392

بدون عنوان

هر روز که بزرگتر میشی بیشتر از همیشه از خدای خوبم سپاسگزارم که تو را به من داده تو هدیه ایی هستی که تمام دنیا را برای من تسخیر کردی و زمان را در مشتهای من قرار دادی ممنونم خداجون
21 آذر 1392